نماز بلاگ

ساخت وبلاگ
با سلام.به دنیای نیلوبلاگ و وبلاگ جدید خود خوش آمدید.هم اکنون میتوانید از امکانات شگفت انگیز نیلوبلاگ استفاده نمایید و مطالب خود را ارسال نمایید.شما میتوانید قالب و محیط وبلاگ خود را از مدیریت وبلاگ تغییر دهید.با فعالیت در نیلوبلاگ هر روز منتظر مسابقات مختلف و جوایز ویژه باشید. در صورت نیاز به راهنمایی و پشتیبانی از قسمت مدیریت با ما در ارتباط باشید.برای حفظ زیبابی وبلاگ خود میتوانید این پیام نماز بلاگ...ادامه مطلب
ما را در سایت نماز بلاگ دنبال می کنید

برچسب : وبلاگ,امدید, نویسنده : bnamazblg4 بازدید : 16 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 18:29

| ادامه مطلب...حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله): ۱٫ الصَّلاة مِعرَاجُ المُؤمِن نماز، معراج مؤمن است. کشف الاسرار، ج ۲، ص ۶۷۶  2. الصَّلاة نُورُ المُؤمِن نماز نور مؤمن است. نهج الفصاحه، ص ۳۹۶ 3. عَلَمُ الایمَان الصَّلاة علامت و نشانه ایمان نمازاست. شهاب الاخبار، ص ۵۹ 4. الصَّلاة عِمَادُ دِی نماز بلاگ...ادامه مطلب
ما را در سایت نماز بلاگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnamazblg4 بازدید : 12 تاريخ : جمعه 26 خرداد 1396 ساعت: 22:34

حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله): ۱٫الصَّلاة مِعرَاجُ المُؤمِن نماز، معراج مؤمن است. کشف الاسرار، ج ۲، ص ۶۷۶ 2.الصَّلاة نُورُ المُؤمِن نماز نور مؤمن است. نهج الفصاحه، ص ۳۹۶ 3.عَلَمُ الایمَان الصَّلاة علامت و نشانه ایمان نمازاست. شهاب الاخبار، ص ۵۹ 4.الصَّلاة عِمَادُ دِینُکُم نماز، پایه و ستون دین شماست. میزان الحکمه، ج ۵، ص ۳۷۰ ۵٫عَلَمُ الاسلامِ الصَّلاة نماز، پرچم اسلام است. کنز العمال ، ج ۷، ص ۲۷۹ حدیث ۱۸۸۷ 6.اِنَّ الصَّلاة قُربانُ المُؤمِن همانانماز خواندن وسیله نزدیکی مؤمن به خداست. کنز العمال ، حدیث ۱۸۹۰۷ ۷٫موضِعِ الصَّلاة مِنَ الدِّین کَموضِعِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَد جایگاه نماز در دین ، مانند جایگاه سر در بدن است. کنز العمال، ج ۷، حدیث ۱۸۹۷۲ ۸٫الصَّلاة مِفتَاحُ الجَّنَّه نماز کلید بهشت است. نهج الفصاحه، حدیث ۱۵۸۸ 9.قُرَّهُ عَینِی فِی الصَّلاة روشنی چشم من در نماز است. نهج الفصاحه، ص ،۲۸۳ حدیث۱۳۴۳ ٫ 10الصَّلاهُ تَسوَدُّ وَجه الشَّیطان نماز چهره شیطان را سیاه می کند. نهج الفصاحه، ص ۳۹۶ برای خواندن بقیه احادیث به ادامه مطلب مراجعه کنید ٫ لاصَلوهَ لِ نماز بلاگ...ادامه مطلب
ما را در سایت نماز بلاگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnamazblg4 بازدید : 41 تاريخ : شنبه 23 بهمن 1395 ساعت: 8:23

جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم. - قفل اول اینست که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم. - قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد. - قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم. شیخ نخودکی فرمود.... برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان. جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟؟! شیخ نخودکی فرمود : نماز اول وقت شاه کلید است نماز بلاگ...ادامه مطلب
ما را در سایت نماز بلاگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnamazblg4 بازدید : 51 تاريخ : شنبه 23 بهمن 1395 ساعت: 8:23

ابوعثمان مى گوید: من با سلمان فارسى زیر درختى نشسته بودم ، او شاخه خشكى را گرفت و تكان داد همه برگهایش فرو ریخت . آنگاه به من گفت : نمى پرسى چرا چنین كردم ؟ گفتم : چرا این كار را كردى ؟ در پاسخ گفت :یك وقت زیر درختى در محضر پیامبر (ص) نشسته بودم ، حضرت شاخه خشك درخت را گرفت و تكان داد تمام برگهایش فرو ریخت . سپس فرمود.... سلمان ! سۆ ال نكردى چرا این كار را انجام دادم ؟ گفتم : منظورتان از این كار چه بود؟ فرمود: وقتى كه مسلمان وضویش را به خوبى گرفت ، سپس نمازهاى پنچگانه را بجا آورد، گناهان او فرو مى ریزد، همچنان كه برگهاى این درخت فرو ریخت. بحار ج 82، ص 319 نماز بلاگ...ادامه مطلب
ما را در سایت نماز بلاگ دنبال می کنید

برچسب : برگ های درخت کاج,برگ های درختان,برگ های درخت سیب, نویسنده : bnamazblg4 بازدید : 27 تاريخ : پنجشنبه 27 آبان 1395 ساعت: 22:55

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در مسجد بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. در راه مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد! او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد. در راه مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد.... من دیدم شما در راه به مسجددو بار به زمین افتادید از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست درخواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند. مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند. مرد دوم پاسخ داد: "من شیطان هستم". مرد اول نماز بلاگ...ادامه مطلب
ما را در سایت نماز بلاگ دنبال می کنید

برچسب : افتادن دندان در خواب,افتادن ناخن,افتادن ناف, نویسنده : bnamazblg4 بازدید : 14 تاريخ : پنجشنبه 27 آبان 1395 ساعت: 22:55

قافله اى از حاجیان در صحرا به خیمه زنى رسیدند، خواستند استراحت نمایند. اجازه گرفتند و در خیمه اش وارد شدند. زن گفت اى زائران خانه خدا خوش آمدید؛ شتران من به چَرا رفته اند وقتى برگشتند از شما پذیرایى می کنم.... زن بیرون شد از دور چوپان مویه کنان می آمد به زن گفت: شترها نزدیک چاه آب که رسیدند هجوم آوردند و پسرت را به چاه افکندند. بدیهى است چاه هایى کذایى که عمق زیاد و آب فراوان دارد افتادن در آنها مُردن است و امید نجاتى نیست. زن جلو رفت تا چوپان را آرام کند گفت ما میهمان داریم صدا نکن مبادا میهمان ها ناراحت شوند، میهمان نوازى، لازمه مسلمانى است. فوراً دستور داد گوسفندى کُشتند و آماده برای پذیرایى شد. وقتى زن وارد خیمه شد حاجی ها به او گفتند ما خیلى متأسفیم که چنین جریانی رُخ داده و در چنین موقعى مزاحم شدیم. زن گفت آقایان حُجّاج من نمی خواستم شما بفهمید و متأثر شوید ولى حالا که دانستید پس اذن بدهید من دو رکعت نماز بخوانم، چراکه خدا در قرآن فرموده: به نماز طلب یارى کنید. من هم برای بردبارى در این مصیبت نماز بخوانم. بعد گفت که کدامتان می توانید قرآن بخوانید؟ یکى از حاجی ها شروع به خواند نماز بلاگ...ادامه مطلب
ما را در سایت نماز بلاگ دنبال می کنید

برچسب : نماز مادر برای فرزند,نماز مادر برای شفای فرزند,نماز مادر برای بخت گشایی دختر, نویسنده : bnamazblg4 بازدید : 23 تاريخ : پنجشنبه 27 آبان 1395 ساعت: 22:54

كی از علماء از كربلا و نجف برمی گشت ولی در راه برگشت در اطراف كرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت نمودند. آن عالم می گوید : >. آن شخص گفت: >. گفتم: >. گفت: > . لذا من به همراهی آن دزد به نزد رئیسشان رفتیم....وقتی وارد شدیم دیدم كه رئیس دزدها نماز می خواند. موقعی كه از نماز فارغ شد آن دزد به رئیس خود گفت: >. من به رئیس دزدها گفتم: >. گفت: >. و دستور داد همین كار را كردند و ما هم خوشحال با اموالمان به راهمان ادامه دادیم. پس از مدّتی كه به كربلا و نجف برگشتم، روزی در حرم امام حسین - علیه السّلام - همان مرد را دیدم كه با حال خضوع و خشوع گریه و دعا می كرد. وقتی كه مرا دید شناخت و گفت: >گفتم: >گفت: >.[1] [1] . كتاب پاداشها و كیفرها. نماز بلاگ...ادامه مطلب
ما را در سایت نماز بلاگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnamazblg4 بازدید : 17 تاريخ : پنجشنبه 27 آبان 1395 ساعت: 22:54